دلــــــ نویس

دلــــــ نویس

و سکوت ِ لابه لای ِ حرف های ِ منی ، از حرف هایم آنچه نمی گویم، تویی!
دلــــــ نویس

دلــــــ نویس

و سکوت ِ لابه لای ِ حرف های ِ منی ، از حرف هایم آنچه نمی گویم، تویی!

نقاش

هیچ وقت ،

هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد !

امشب دلی کشیدم

شبیه نیمه ی سیبی ،

که به خاطر لرزش دستانم

در زیر آواری از رنگ ها

ناپدید ماند ....

از : حسین پناهی

در جرم توبه کردن بودیم تا به گردن     

  از توبه های کرده این بار توبه کردم

سید علی صالحی

من فکر می کنم در غیاب ِ تو
همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !
همه ی ِ پنجره ها بسته است !
وقتی که تو نیستی
من هم
تنهاترین اتفاق ِ بی دلی ِ زمین ام !

سید علی صالحی


جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانی
بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی


گر نامه نمی‌خوانی خود نامه تو را خواند
ور راه نمی‌دانی در پنجه ره دانی

بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی

ای از دل و جان رسته دست از دل و جان شسته
از دام جهان جسته بازآ که ز بازانی

هم آبی و هم جویی هم آب همی‌جویی
هم شیر و هم آهویی هم بهتر از ایشانی

ماه من تا ابد با من باش

حاشا مکن دل را عاشق تر از ما نیست
تنها بگو این
عشق پای تو هست یا نیست
افتاده ام در دام تو با این دل خسته
چشمی که آهو می کشد راه مرا بسته
غم دیوانه واری دارد این
عشق
چه شیرین انتظاری دارد این عشق
ببین هرجا دل درد آشنای خسته ای هست
اگر کهنه اگر نو یادگاری دارد این
عشق
غم دیوانه واری دارد این عشق
چه شیرین انتظاری دارد این عشق
ببین هرجا دل درد آشنای خسته ای هست
اگر کهنه اگر نو یادگاری دارد این
عشق

اگرچه زندگی هرگز به کام عاشقان نیست
برای زندگی عاشق تر از ما در جهان نیست
دل را از
عشق شعله ور کن
ما را از دل بی خبر کن
دل را از
عشق شعله ور کن
ما را از دل بی خبر کن

چون شب عاشقان روشن باش
ماه من تا ابد با من باش