-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 شهریورماه سال 1393 03:16
سیدعلی میرافضلی : تو که باشی همهی فصلها قشنگترند.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 شهریورماه سال 1393 03:15
نه شالی نه کلاهی نه چتری ... راست میگویند آدمی که برای همیشه میرود هیچ چیزش را جا نمیگذارد نه شالی، نه کلاهی، نه چتری بگو چگونه تحمل کند این خانه زمستانی را که از چمدان تو جامانده است شاعر : لیلا کردبچه
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 اسفندماه سال 1392 01:14
اولین بار نیست اصلا غافلگیر نشده ام . به شکسته شدن ایمان داشتم . قبل از اینکه بیایی از چشمانت خوانده بودم با بتک و تیشه و تبر آمده بودی ! حالا این بی ریشه تنها را باد خواهد برد ! قهوه ات را بنوش و بر باد رفتنم را از پنجره تماشا کن ! بداهه ِ دلنویس
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 اسفندماه سال 1392 01:09
باز هم منو تنهایی یک شب سرد زمستانی هجوم ناجوانمرده یادت لطفا هیچ وقت برنگرد به این سوز سرما عادت می کنم دلنویس
-
نزار قبانی
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 14:55
اگر نشانی ام را بپرسند می گویم تمام پیاده رو های جهان اگر گذرنامه بخواهند چشمان تو را نشانشان می دهم می دانم که سفر کردن به دیار چشمانت حقِ طبیعی تمام مردمِ دنیاست نزار قبانی
-
نزار قبانی
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 14:54
رفتنت آنقدرها هم که فکر می کنی فاجعه نیست من مثل بیدهای مجنون ایستاده می میرم. نزار قبانی
-
منوچهر آتشی
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 14:51
خانه ات سرد است ؟ خورشیدی در پاکت می گذارم و برایت پست می کنم ستاره ی کوچکی در کلمه ای بگذار و به آسمانم روانه کن بسیارتاریکم منوچهر آتشی
-
محال
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 14:49
سفر از چشمهای تو مَحال بود که ممکن شد مرگ که دیگر محال نیست! ( رضا کاظمی )
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 14:46
لیوان چایی روی میز در انتظار یک بوسه است نه تو میآیی نه او گرم میماند چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است کیوان مهرگان
-
سلام
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 14:44
سلام، کوتاهترین بیانیهی دوستیست - سلام ! احسان پرسا
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 14:43
بساط رنگارنگی برایم پهن کرده دنیا اما من فقط چشمهای ترا میخرم ! نسترن وثوقی
-
واژهها را بو میکشم
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 14:41
هربار که شعر تازهای میگویم واژهها را بو میکشم نکند عطر تنت از کلمهها پریده باشد ! نسترن وثوقی
-
دوستی
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 16:34
من از میان واژههای زلال «دوستی» را برگزیدهام ، آنجا که برفهای تنهایی آب میشوند در صدای تابستانی یک دوست ناهید عباسی -----------------------------------
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 16:23
برای من که کبوتریام عاشق و سرگردان بیا و بام شو اصلا بیا و دام شو ... عباس حسیننژاد
-
عاشقشدن در دیماه
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 16:19
وقتی که تو نیستی من حزن هزار آسمان بی اردیبهشت را گریه میکنم. فنجانی قهوه در سایههای پسین، عاشقشدن در دیماه، مردن به وقت شهریور. وقتی که تو نیستی هزار کودک گمشده در نهان من لایلای مادرانهی ترا میطلبند . درها بسته و کوچهها مغمومند. چشم کدام خسته از آواز من خواهد گریست ؟ سفر بنام تو، خانه خانه بنام تو، سینه...
-
برف
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 16:09
برف خیال تو در دستهای دوستی من بیش از دمی نماند ای روح برفپوش زمستان پنداشتم که پیک بهاری پیراهنت به پاکی صبح شکوفههاست پنداشتم که میرسی از راه فرخندهتر ز معنی الهام در لفظ زندگانی من ، خانه میکنی پنداشتم که رجعت سالی از بعد چهار فصل با بعثت خجستهی خورشید در شام جاهلیت یلدا اما ، تو فصل پنجم عمر دوبارهای ای...
-
مثل همین حالا
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 01:43
هر وقت خواستم شعری بنویسم تو پیدا شدی با همان عینک دودی و کلاه سفید در چهارچوب آفتاب محو تماشای تو شدم و شعر از یادم رفت مثل همین حالا مثل همین حالا که شعر می نوشتم و تو حواسم را پرت کردی رسول یونان
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 01:35
مردها وقتی عاشق میشوند ، به دنیا میآیند. و زنها عاشق که میشوند، میمیرند ! ویسواوا شیمبورسکا
-
دل اگر دل باشد
چهارشنبه 4 دیماه سال 1392 14:50
میان ماندن و نماندن فاصله تنها یک حرف ساده بود از قول من به باران بی امان بگو : دل اگر دل باشد ، آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد سید علی صالحی
-
خانه ات سرد است ؟
چهارشنبه 4 دیماه سال 1392 14:47
خانه ات سرد است ؟ خورشیدی در پاکت می گذارم و برایت پست می کنم ستاره ی کوچکی در کلمه ای بگذار و به آسمانم روانه کن بسیارتاریکم منوچهر آتشی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 مهرماه سال 1392 05:21
آیـــد وصـــال و هجــــر غـــم انگـــیز بگـــذرد ساقــی بیـــار بــــاده کــــه ایـن نیز بگـــذرد
-
نقاش
دوشنبه 24 تیرماه سال 1392 03:46
هیچ وقت ، هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد ! امشب دلی کشیدم شبیه نیمه ی سیبی ، که به خاطر لرزش دستانم در زیر آواری از رنگ ها ناپدید ماند .... از : حسین پناهی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 تیرماه سال 1392 03:44
در جرم توبه کردن بودیم تا به گردن از توبه های کرده این بار توبه کردم
-
سید علی صالحی
دوشنبه 24 تیرماه سال 1392 03:42
من فکر می کنم در غیاب ِ تو همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست ! همه ی ِ پنجره ها بسته است ! وقتی که تو نیستی من هم تنهاترین اتفاق ِ بی دلی ِ زمین ام ! سید علی صالحی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 تیرماه سال 1392 03:41
جانا به غریبستان چندین به چه میمانی بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی گر نامه نمیخوانی خود نامه تو را خواند ور راه نمیدانی در پنجه ره دانی بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی ای از دل و جان رسته دست از دل و جان...
-
ماه من تا ابد با من باش
دوشنبه 24 تیرماه سال 1392 03:40
حاشا مکن دل را عاشق تر از ما نیست تنها بگو این عشق پای تو هست یا نیست افتاده ام در دام تو با این دل خسته چشمی که آهو می کشد راه مرا بسته غم دیوانه واری دارد این عشق چه شیرین انتظاری دارد این عشق ببین هرجا دل درد آشنای خسته ای هست اگر کهنه اگر نو یادگاری دارد این عشق غم دیوانه واری دارد این عشق چه شیرین انتظاری دارد...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 دیماه سال 1391 03:13
هرچیزکه جویند بجز وصل تو باطل هر حرف که گویند بجز وصف تو واهی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 دیماه سال 1391 17:15
اینجا که منم ، قیمت دل هر دو جهان است آنجا که تویی، در چه حساب است دل ما صائب تبریزی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 دیماه سال 1391 17:13
داند که روح در تـــــــن خاکـــــــــــی چه می کشد هر نــــــاز پـــــــــروری که به غــــــربت فتاده است صائب تبریزی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 دیماه سال 1391 17:10
فرقی ندارد چه ساعتی از شبانه روز باشد ، صدایت را که می شنوم ؛ خورشید در دلم طلوع می کند ...